جانا به غريبستان چندين بنماند کس

شاعر : انوري

باز آي که در غربت قدر تو نداند کسجانا به غريبستان چندين بنماند کس
گويي خبر عاشق هرگز نرساند کسصد نامه فرستادم يک نامه‌ي تو نامد
در پيش سواران خر هرگز بنراند کسدر پيش رخ خوبت خورشيد نيفروزد
تا زنده بود او را هشيار نخواند کسهر کو ز مي وصلت يک جام بياشامد